مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
کسی که بی تو سر صحبت جهانش نیست چگونه صبر و تحمل کند؟ توانش نیست به سوز هجـر تو سوگنـد ای امیـد بشر! دل از فراق تو جسمی بود که جانش نیست اسیر عشق تو، این غم کجا برد؟ که دلش محـیـط غم بـود و طاقـت بیانـش نیست نه التفـات به طوبی کند نـه میل بهشـت که بی حضور تو صحبت به این و آنش نیست کسی که روی تو را دید یک نظرچون خضر چگونه آرزوی عـمر جـاودانش نیست؟ کسی که درک کند فیض با تـو بودن را به حق حق، که عنایت به دیگرانش نیست بهـار زنـگـیـم در خـزان نـشـسـت بـیـا! (بهار نیست به باغی که باغبانش نیست) کنار تربت زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی نشانش نیست! بـیـا و پـــرده ز راز شـهـادتـش بــردار پسـر که بی خبر از مادر جوانش نیست به جز ولای تو ای ماه هـاشمی طلعت! (شفق)، ستاره ای در هـفت آسمانش نیست |